دو سال پس از فوت آرلین، همسر ریچارد فاینمن، فیزیکدان افسانهای، او نامهای پراحساس به عشق متوفایش مینویسد.
برای تقریباً هر فیزیکخوان و فیزیکدانی، ریچارد فاینمن یک افسانه است. ردپای فاینمن را میتوان در همهجای فیزیک قرن بیستم پیدا کرد. فاینمن به همراه شووینگر و توموناگا، برندهٔ جایزهٔ نوبل فیزیک شد. فاینمن با زیرکی و شگفتی دلیل انفجار شاتل چلنر را پیدا کرد. او مانند بسیاری از بزرگترین فیزیکدانان قرن بیستم، توسط سیاستمداران فریبانده شد و به پروژهٔ ساخت بمب اتم پیوست؛ اما خوشبختانه نقش او بر خلاف دیگران (اپنهایمر، فرمی و…) چندان کلیدی نبود؛ چون فاینمن هنوز بسیار جوان بود. در همان زمانها، ریچارد و همسرش آرلین (Arline) درگیر بیماری آرلین بودند. با وجود مشغله در پروژهٔ ساخت بمب اتم، ریچارد با عشق از همسر بیمارش پرستاری میکرد. ریچارد و آرلین در دبیرستان با هم آشنا میشوند و عشقشان به وصال میانجامد. اما طولی نمیکشد که بهار عشق این دو در ۲۸ سالگی فاینمن و ۲۵ سالگی آرلین خزان میشود. در یکی از روزهای لوس آلاموس، بیماری وحشتناک سل جان آرلین را میگیرد. متن پیش رو نامهٔ ریچارد به آرلین فوت شده است. نامهای که پس از دو سال دلتنگی بالاخره روی کاغذ نوشته میشود تا به دست آرلین نرسد. این نامه به دست آرلین نمیرسید ولی همانطور که ریچارد میگوید: سرتاسر وجودش را گرم میکند. زمانی که این نامه را خواندم، برایم سخت بود که «مرد باشم» و جلوی تر شدن چشمانم را بگیرم. تصمیم گرفتم که این متن را ترجمه کنم و ترجمهٔ آن اکنون در مقابل شماست. اما پیش از آنکه شروع به خواندن کنید توصیه میکنم به متن زبان اصلی مراجعه کنید و تا حد امکان متن اصلی را بخوانید؛ چراکه کلمات متن اصلی، همانهایی هستند که به دست شخص فاینمن و با تنظیمات ذهن و زبان او نوشته شدند. برای مثال، نامه با عبارت D’Arline شروع میشود که هم Dear Arline یا آرلین عزیزم را تداعی میکند و هم Darling را. برگردان چنین ظرایفی از توان مترجم خارج است.